Ethics code: IR.IAU.Qom.REC.1400.010


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Nayeri V, Rahimi M, Rahmatinejad P. Mediating Role of Alexithymia in the Relationship of Eating Disorders With Body Image in Iranian College Students Using Structural Equation Modeling. Qom Univ Med Sci J 2023; 17 : 1031.6
URL: http://journal.muq.ac.ir/article-1-3636-fa.html
نیری وحیده، رحیمی مجتبی، رحمتی‌‌نژاد پروین. نقش واسطه‌ای ناگویایی هیجانی در پیش‌بینی اختلالات خوردن براساس تصویربدنی: رویکرد مدل‌یابی معادلات ساختاری. مجله دانشگاه علوم پزشکی قم. 1402; 17 () :83-95

URL: http://journal.muq.ac.ir/article-1-3636-fa.html


1- گروه روان‌پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم‌پزشکی قم، قم، ایران.
2- گروه روان‌شناسی، دانشکده علوم انسانی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران.
3- گروه روان‌شناسی، بیمارستان نکویی ـ هدایتی، دانشگاه علوم‌پزشکی قم، قم، ایران. ، rahmatinejadp@yahoo.com
متن کامل [PDF 4605 kb]   (316 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (577 مشاهده)
متن کامل:   (448 مشاهده)
مقدمه
مشکلات مربوط به تغذیه، در طیفی از حالت‌های خفیف مانند اختلال در نگرش به خوردن و نگرش‌های غیرطبیعی به تغذیه شروع شده و تا اختلالات بالینی شدید همانند بی‌اشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی ادامه پیدا می‌کنند. در حقیقت، اختلالات خوردن با مشکلات پایدار در تغذیه یا رفتارهای مرتبط با تغذیه مشخص می‌شوند و مشکلات خوردن یک عامل خطرساز عمده در ایجاد اختلالات خوردن به شمار می‌روند [1، 2]. مجموعه‌ای از عوامل چندبعدی ازجمله آسیب‌پذیری روان‌شناختی، زیستی و عوامل اجتماعی در سبب‌شناسی اختلالات خوردن نقش دارند [3، 4]. یکی از مورد توجه‌‌ترین سازه‌ها در سبب‌شناسی اختلالات خوردن، سازه تصویر بدنی است. تصویر بدنی، بازنمایی ذهنی فرد از بدن خود بوده و یک مفهوم چندبعدی است که شامل ابعاد شناختی (باورها و نگرش فرد نسبت به بدن خود)، ادراکی (ورودی‌های لمسی و بینایی) و عاطفی (احساس فرد نسبت به بدن خود) است [5، 6]. تحریف تصویر بدنی یا ادراک نادرست از بدن در بین جمعیت عمومی رایج است. اما تحریف شدید تصویر بدنی جزء اصلی اختلالاتی مانند اختلال بدشکلی بدنی، آنورکسیا و بولیمیا محسوب می‌شود [7]. نتایج پژوهش‌ها حاکی از رابطه مثبت و معنی‌دار بین تصویر بدنی مختل و اختلال خوردن است. اشتغال فکری درمورد شکل و وزن بدن یکی از ویژگی‌های اصلی دو اختلال آنورکسیا و بولیمیاست و تحریف در تجربه یا عدم رضایت از تصویر بدنی و اضطراب مرتبط با تصویر بدنی به‌عنوان نیروی محرکه رفتارهای مربوط به محدودسازی مصرف غذا در آنورکسیا به شمار می‌آید [8].
همچنین، در سال‌های اخیر توجه محققان بر فرایند‌های پردازش و تنظیم هیجان ازجمله ناگویایی هیجانی (آلکسی‌تایمیا) در پدیدآیی یا تداوم اختلالات خوردن متمرکز شده است. ناگویایی هیجانی به آشفتگی‌های مشخصی در کارکرد روان‌شناختی فرد اشاره دارد که اشکال در شناسایی و توصیف احساسات، نقص در آگاهی هیجانی، فقدان قدرت تمایز بین هیجانات و احساسات بدنی ناشی از برانگیختگی هیجانی، توان محدود در تخیل و فقر خیال‌پردازی و سبک شناختی محدود به جهان بیرونی (تفکر عینی و برون‌گرا) را دربر می‌گیرد [9]. اکثر مطالعاتی که روی اختلالات خوردن تمرکز دارند گزارش داده‌اند که اختلالات خوردن با ناگویایی هیجانی در ارتباط است [10-13]. افراد مبتلا به اختلالات خوردن وقتی از نظر ویژگی‌های فردی مانند ناگویایی هیجانی مورد بررسی قرار می‌گیرند اغلب نقص‌های مشخصی در شناسایی و انتقال احساسات خود دارند [14، 15].
مطالعاتی که به بررسی پردازش‌های هیجانی و تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلالات خوردن می‌پردازند به نقش هیجان به‌عنوان یک عامل واسطه‌ای عمده بین اختلالات خوردن و تصویر بدنی تأکید دارند [16-19]. مدل‌های نظری تنظیم عاطفه پیشنهاد داده‌اند که رفتارهای خوردن آشفته، تلاش‌هایی ناکارآمد برای تعدیل یا اجتناب از هیجانات منفی و ناخوشایند هستند [16]. برای مثال، یافته‌های حاصل از یک تحقیق نشان داد هیجانات منفی، آگاهی ضعیف از هیجان و مقابله ناکارآمد با هیجانات منفی از عوامل میانجی مهم بین نارضایتی از تصویر بدنی و بولیمیا در دختران نوجوان هستند [17]؛ هرچند یافته‌ها در این زمینه متناقض است و برخی دیگر از مطالعات به نقش تعیین‌کننده عوامل شناختی مانند نشخوارهای فکری درمورد بدن تأکید کرده‌اند [20، 21].
درمجموع می‌توان گفت رابطه بین تصویر بدنی و اختلالات خوردن یک رابطه خطی و ساده نیست و عوامل مختلفی می‌توانند به‌عنوان میانجی نقش مهمی در پدیدآیی و تداوم اختلالات خوردن داشته باشند. با مرور مطالعات پیشین می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که احتمالاً ناگویایی هیجانی یک عامل میانجی در پیش‌بینی اختلالات خوردن براساس تصویر بدنی است. پژوهش‌هایی که رابطه میان دو سازه تصویر بدنی و ناگویایی هیجانی را مورد بررسی قرار داده باشند اندک و نتایج اغلب پراکنده است. از طرفی، برخی از تحقیقات عوامل شناختی را در ایجاد اختلالات خوردن مهم‌تر از فرایندهای پردازش و تنظیم هیجان می‌دانند. بدون درک کامل از عوامل روان‌شناختی دخیل در ایجاد اختلالات خوردن، درمان و پیشگیری از آن ممکن نیست. بنابراین هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش واسطه‌ای ناگویایی هیجانی در پیش‌بینی اختلالات خوردن براساس تصویر بدنی بود. به عبارت دیگر، در پژوهش حاضر و براساس مدل‌های پیشنهادی مطرح‌شده، متغیر ناگویایی هیجانی به‌عنوان یک عامل واسطه‌ای اضافه شد تا رابطه و تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم تصویر بدنی در پیش‌بینی اختلالات خوردن را روشن کند.
مواد و روش‌ها
پژوهش حاضر از نوع توصیفی ـ همبستگی و مبتنی بر تحلیل مسیر بود. دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم مشغول به تحصیل در سال 1399-1400 با حجم 9720 نفر به‌عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند و با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس و براساس فرمول کوکران 369 نفر به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بودند از: سن 18-40 سال، رضایت برای شرکت در پژوهش، تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، عدم ابتلا به اختلالات روان‌پزشکی و بیماری‌های دستگاه اعصاب مرکزی مانند صرع یا ام‌اس، عدم ابتلا به بیماری‌های مزمن و ناتوان‌کننده جسمی همانند دیابت، سرطان و بیماری‌های کلیوی، عدم تجربه سوگ یا بحران طی 6 ماه قبل از پژوهش. معیارهای خروج از مطالعه نیز شامل عدم رضایت برای ادامه مطالعه و پرسش‌نامه‌های مخدوش یا ناقص بودند.

ابزارهای مورد استفاده در پژوهش:
پرسش‌نامه نگرش خوردن
این پرسش‌نامه شامل 26 سؤال درمورد نگرش به خوردن و رفتارهای خوردن است که براساس مقیاس لیکرت از صفر تا 3 درجه‌بندی می‌شود. نمرات آن می‌تواند بین صفر تا 78 قرار بگیرد. نمرات بالاتر، احتمال وجود اختلالات خوردن را مطرح می‌سازد. علاوه بر نمره کلی، نمراتی نیز به زیرمقیاس‌های 1) اشتغال ذهنی با غذا، 2) رژیم غذایی و اجتناب از غذاهای چاق‌کننده، 3) تأثیر فشارهای اجتماعی بر غذا خوردن و 4) عدم کنترل در غذا خوردن اختصاص داده شده است. در مطالعات خارجی، پایایی پرسش‌نامه نگرش به خوردن بر حسب آلفای کرونباخ برابر با 94/0 بوده و بین نمرات زیرمقیاس‌ها با نمره کل همبستگی بالایی وجود دارد.روایی همزمان و روایی پیش‌بین EAT نیز تأیید شده است [22]. در یک مطالعه ایرانی که با هدف تعیین اعتبار و روایی آزمون صورت گرفت، آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمد. روایی آزمون از طریق عامل‌یابی محور اصلی و تحلیل عاملی اکتشافی موردتأیید قرار گرفت [23].
پرسش‌نامه نگرانی از تصویر بدنی
این پرسش‌نامه 19 آیتمی و خودگزارشی توسط لیتلتون و همکاران طراحی شده و نمره‌گذاری آن براساس لیکرت، از 1 (هرگز) تا 5 (همیشه) است [24]. گستره نمرات بین 19 (پایین‌‌ترین نمره) تا 95 (بالا‌ترین نمره) به دست می‌آید و هرچه نمره بالاتر باشد، نگرانی نسبت به تصویر بدنی بالاتر است. پرسش‌نامه فوق دو عامل مهم و عمده یعنی: 1) نارضایتی و خجالت فرد از ظاهر خود، وارسی و مخفی کردن نقائص ادارک‌شده و 2) میزان تداخل نگرانی درباره ظاهر در کارکرد اجتماعی را نشان می‌دهد. در جمعیت ایران، روایی پرسش‌نامه به دو شیوه دونیمه‌سازی و همسانی درونی سنجیده شد و به‌ترتیب ضرایب 66/0 و 84/0 به دست آمد [25].
مقیاس آلکسی‌تایمیای تورونتو
 این آزمون شامل 20 گزینه است که سه زیرمقیاس دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی را در یک مقیاس لیکرت پنج‌درجه‌ای از نمره 1 (کاملاً مخالف) تا نمره 5 (کاملاً موافق) ارزیابی می‌کند. نمره کل نیز از جمع نمرات سه زیرمقیاس به دست می‌آید. در نسخه فارسی مقیاس ناگویایی هیجانی تورنتو-20، ضرایب آلفای کرونباخ برای نمره کل مقیاس و سه زیرمقیاس دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی به‌ترتیب 85/0، 82/0، 75/0 و 72/0 محاسبه شد که نشانه همسانی درونی خوب مقیاس است. پایایی بازآزمایی مقیاس در یک نمونه 67نفری در دو نوبت با فاصله 4 هفته از 80/0=r تا 87/0=r برای نمره کل مقیاس آلکسی‌تایمیا و زیرمقیاس‌های مختلف تأیید شده است [26].
شیوه اجرای پژوهش به این شکل بود که از دانشجویانی که به‌صورت دردسترس انتخاب می‌شدند بعد از ارائه توضیحات کافی درمورد اهداف پژوهش، درخواست می‌شد تا به سؤالات سه پرسش‌نامه پاسخ بدهند. در این مطالعه ملاحظات اخلاقی از قبیل کسب رضایت آگاهانه برای شرکت در پژوهش و نیز اصل رازداری و محرمانگی رعایت شد. تجزیه‌وتحلیل آماری داده‌ها براساس روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم‌افزار spss نسخه 20 و نرم‌افزار Amos نسخه 22 صورت گرفت.
یافته‌ها
از 369 شرکت‌کننده در پژوهش حاضر، 180 نفر (8/48 درصد) دختر و 189 نفر (2/51 درصد) پسر بودند. 261 نفر (7/70 درصد) از دانشجویان مجرد و 108 نفر (3/29 درصد) متأهل بودند. 221 نفر از دانشجویان (9/59 درصد) در رده سنی 18-25 سال قرار داشتند. 270 نفر (2/73 درصد) از افراد گروه نمونه نیز در مقطع کارشناسی در حال تحصیل بودند. جدول شماره 1 یافته‌های توصیفی مربوط به متغیرهای پژوهش یعنی تصویر بدنی، ناگویایی هیجانی و اختلالات خوردن را نشان می‌دهد. همان‌طور که مشاهده می‌شود بیشترین فراوانی مربوط به تصویر بدنی با میانگین 41/44 و کمترین فراوانی مربوط به کنترل دهانی زیرمقیاس اختلالات خوردن است.
در این پژوهش، پایایی متغیرهای پژوهش با استفاده از آلفای کرونباخ موردارزیابی قرار گرفت. آلفای کرونباخ برای متغیر تصویر بدنی 93/0، برای ناگویایی خلقی 886/0 و برای اختلالات خوردن 859/0 به دست آمد. مقادیر آلفای کرونباخ برای تمامی متغیرها بالاتر از 7/0 به دست آمد که به معنای پایایی بالا برای همه متغیرهای پژوهش است.
نتایج بررسی بار عاملی زیرمقیاس‌های سه متغیر ناگویایی هیجانی، تصویر بدنی و اختلال خوردن در جدول شماره 2 خلاصه شده است. همان‌طور که ملاحظه می‌شود بارهای عاملی استاندارد تمام زیرمقیاس‌های مرتبط با متغیرهای پژوهش بالاتر از 4/0 هستند. همچنین تمام مقادیر سطح معنی‌داری (P) محاسبه‌شده برای بارهای عاملی نیز کمتر از 05/0 است که نشان‌دهنده معنی‌دار بودن بارهای عاملی است. نتایج، بیانگر روایی همه زیرمقیاس‌های مرتبط با متغیرهای پژوهش است. بنابراین تمامی متغیرهای فوق وارد مدل شدند.


تصویر شماره 1 مدل مفهومی پژوهش حاضر را نشان می‌دهد. به‌منظور آزمون روابط متغیرهای پژوهش (تصویر بدن، ناگویی هیجانی و اختلالات خوردن) از تحلیل مسیر استفاده شد. ضرایب مسیر و سطوح معنی‌داری با استفاده از نرم‌افزار AMOS نسخه 26 به دست آمد. برای مشخص کردن خطای استاندارد از روش بوت‌استرپ با زیرنمونه 200 استفاده شد.
طبق جدول شماره 3 با توجه به اینکه ضریب مسیر مستقیم بین تصویر بدن و اختلالات خوردن برابر 210/0 است و ضریب مسیر غیرمستقیم بین تصویر بدن و اختلالات خوردن، از طریق ناگویی هیجانی برابر 140/0 است نتیجه گرفته می‌شود که ناگویی هیجانی به میزان 14 درصد به مسیر بین تصویر بدن و اختلالات خوردن می‌افزاید. برای اطلاع از میزان نقش واسطه‌ای از رابطه شمول واریانس  استفاده شد. شمول واریانس نسبت اثر غیرمستقیم به کل اثر را نشان می‌دهد. اثرمستقیم = اثر متغیر مستقل بر وابسته، اثر غیرمستقیم = اثر مستقل بر واسطه × اثر واسطه‌ بر وابسته، اثر کل = اثر مستقیم + اثر غیرمستقیم، شمول واریانس = اثرغیرمستقیم ÷ اثر کل.
بنابراین:
 4/0=35/0÷140/0=VAF

زمانی که مقدار VAF کمتر از 20 درصد باشد می‌توان نتیجه گرفت که واسطه‌گری صورت نگرفته است. درمقابل، وقتی مقدار VAF خیلی بزرگ و بالاتر از ۸0 درصد باشد، می‌توان ادعا کرد واسطه‌گری کامل وجود دارد. وضعیتی که در آن VAF بین ۲۰ درصد تا ۸۰ درصد است، به‌عنوان واسطه‌گری جزئی تشریح می‌شود. مقدار 4/0 در این فرضیه حاکی از تأیید نقش واسطه‌ای است. بنابراین واسطه‌گری جزئی وجود دارد. بنابراین فرضیه فوق پذیرفته می‌شود و نتیجه گرفته می‌شود که ناگویی هیجانی نقش واسطه‌ای جزئی در پیش‌بینی اختلالات خوردن براساس تصویر بدنی دارد.


شاخص‌های برازش مدل در جدول شماره 4 نشان داده شده است. با ارزیابی تمامی شاخص‌های برازش می‌توان استنباط کرد که شاخص‌های برازش به‌دست‌آمده درمجموع نشان از برازش قابل قبول داده‌ها با مدل مفهومی دارند و مدل پژوهش از برازش نسبتاً مناسبی برخوردار است. بنابراین با توجه به اینکه شاخص‌های برازش مقدار متوسط یا مطلوبی دارند می‌توان برازش مدل را به‌طور نسبی تأیید کرد.
بحث
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه‌ای ناگویی هیجانی در پیش‌بینی اختلالات خوردن براساس تصویر بدنی بود. نتیجه حاصل از تحلیل مسیر بیانگر آن بود که ناگویی هیجانی به میزان 14 درصد به مسیر بین تصویر بدن و اختلالات خوردن می‌افزاید. بنابراین نتیجه گرفته می‌شود که ناگویی هیجانی نقش واسطه‌ای جزئی در پیش‌بینی اختلالات خوردن براساس تصویر بدنی دارد. پژوهشگران، به مطالعه‌ای که منحصراً نقش واسطه‌ای ناگویایی هیجانی، بین تصویر بدنی و اختلالات خوردن را موردبررسی قرار داده باشد دست نیافتند. اما مطالعات متعددی که به نقش فرایندهای هیجانی و تنظیم هیجان در اختلالات خوردن می‌پردازند، یافته‌های حاصل از مطالعه حاضر را موردتأیید قرار می‌دهند [16-19]. بنابراین مسیرها و روابط هرکدام از متغیرهای مطالعه با نتایج حاصل از برخی از پژوهش‌های پیشین همسوست.
ویژگی مهم مشکلات مربوط به خوردن که با هرگونه تحریف در افکار، باورها، عواطف و رفتارهای نامعمول نسبت به تغذیه مشخص می‌شوند، این است که با تصویر بدنی منفی و نارضایتی از بدن ارتباط بسیار نیرومندی دارند [3، 9]. نتایج حاصل از یک مطالعه سیستماتیک مروری حاکی از آن بود که افراد مبتلا به اختلال پرخوری افراطی نسبت به افراد چاق بدون این اختلال، نگرانی‌های بیشتری درمورد وزن و شکل بدن خود دارند. همچنین شواهد اولیه نشان می‌دهد این افراد میزان بالایی از رفتارهای وارسی بدنی (مانند چک کردن مداوم وزن، بررسی تغییرات بدن در آینه) و اجتناب از بدن (اجتناب از موقعیت‌هایی که باعث می‌شود فرد از ظاهر خود احساس شرمندگی کند) را گزارش می‌دهند [27]. یک مطالعه دیگر که در بین دانشجویان برزیلی انجام شد نشان داد بیش از 80 درصد افراد مبتلا به اختلال پرخوری افراطی، شاخص توده بدنی خود را بالا برآورد می‌کردند. به‌علاوه، این افراد تصویر بدنی منفی‌تری نسبت به دیگر دانشجویان داشتند [28].
تحریف در تصویر بدنی و هیجانات منفی ناشی از آن اگر با ویژگی ناگویایی هیجانی همراه باشد باعث شکل‌گیری یا تداوم اختلالات خوردن می‌شود. درحقیقت، اختلال در خوردن تظاهر بیرونی برای تعارضات و آشفتگی‌های روان‌شناختی ناشی از تصویر بدنی مختل محسوب می‌شود. به عبارت دیگر، نقص در پردازش احساسات باعث ایجاد واکنش‌های عاطفی شدید و کنترل‌نشده می‌شود و رفتارهای غذایی بیمارگونه فرد می‌تواند راهی برای تخلیه عواطف منفی باشد [29]. طبق یافته‌های حاصل از مطالعات متعددی که به بررسی ویژگی‌های روان‌شناختی افراد مبتلا به اختلالات خوردن پرداخته‌اند، این بیماران اغلب ویژگی‌های روان‌شناختی ناسازگار و ناکارآمد از قبیل سرکوبی، نشخوار فکری و اجتناب هیجانی را نشان می‌دهند [10، 30]. تحقیق دیگری که در زمینه حالات عاطفی و عوامل استرس‌زای زندگی در افراد مبتلا به اختلال پرخوری افراطی انجام شد نشان داد این افراد در مقایسه با گروه سالم، اغلب تنش‌های زیادی را در محیط کار، مدرسه، خانواده و دوستان تجربه می‌کنند و همچنین ظرفیت محدودی برای تحمل خلق منفی دارند [31]. از طرفی محققان دریافته‌اند که احساسات منفی و راهبردهای ناکارآمد تنظیم هیجانی در شروع و تداوم اختلال پرخوری افراطی نقش عمده‌ای داشته و احساسات منفی به‌ویژه خشم و غم همراه با احساسات منفی مرتبط با تجارب بین‌فردی مانند ناامیدی، آسیب‌دیدگی و تنهایی، ارتباط نیرومندی با پرخوری افراطی دارند. به‌علاوه، افراد مبتلا به پرخوری افراطی تمایل به سرکوب و نشخوار احساسات ناخواسته خود دارند که درنهایت به آسیب‌های روانی بیشتر منجر می‌شود [32]. نتایج یک تحقیق نیز رابطه مثبتی بین سرکوب خشم و گرایش به پراشتهایی عصبی پیدا کرده است [33]. بنابراین به نظر می‌رسد علائم اختلال خوردن به‌عنوان یک راهکار مقابله‌ای جهت مقابله با هیجانات دردناک و غیرقابل‌تحمل ایجاد می‌شود. همچنین تعبیر نادرست از جنبه‌های ادراکی و رفتاری تصویر بدنی در کنار ویژگی ناگویایی هیجانی می‌تواند باعث شکل‌گیری سیکل معیوب از نارضایتی بدنی و عزت نفس پایین شود که درنهایت خطر ابتلا به اختلال خوردن را افزایش می‌دهد [34]. درمجموع می‌توان گفت اختلالات خوردن می‌توانند یک راهکار مقابله ناکارآمد برای تنظیم احساسات و عواطف مربوط به تصویر بدنی منفی باشند و ناگویایی هیجانی می‌تواند این پاسخ‌های مقابله‌ای را به‌دلیل اشکالی که در درک احساسات و حالات ذهنی فرد به وجود می‌آید تقویت کند.
در تبیین یافته‌های مطالعه حاضر باید 2 نکته را مدنظر قرار داد:
1) همچنان که برخی از محققان به آن اشاره کرده‌اند تصویر بدنی یک مفهوم چندبعدی است که شکل‌گیری آن حتی به دوران قبل از تولد باز می‌گردد و تعاملات پیچیده بین عوامل عصبی، فیزیولوژیکی، اجتماعی ـ فرهنگی، هیجانی و شناختی به گسترش، تداوم و حفظ تصویر بدنی کمک می‌کند [35]. به اعتقاد صاحب‌نظران، تصویر بدنی نمی‌تواند صرفاً به ورودی‌های بصری محدود شود؛ بنابراین به ‌نظر می‌رسد استفاده از مفهوم «تجربه بدنی» به‌جای «تصویر بدنی» درک دقیق‌تری از آن ارائه داده و بیانگر پیچیدگی این مفهوم است [36]. ازاین‌رو می‌توان گفت تصویر بدنی مختل، با کمک تعاملات پیچیده بین عوامل مختلف زیستی، فرهنگی ـ اجتماعی و روان‌شناختی درنهایت به شکل‌گیری اختلالات خوردن منجر می‌شود و نمی‌تواند صرفاً تحت تأثیر یک عامل مانند ناگویایی هیجانی عمل کند.
2) شواهد تحقیقاتی اخیر نشان می‌دهند زیربنای زیستی ناگویایی هیجانی در بین افراد مبتلا به انواع مختلف اختلال خوردن یعنی آنورکسیا و بولیمیا متفاوت است [37]. بر همین اساس، این احتمال وجود دارد که سهم ناگویایی هیجانی در پیش‌بینی اختلالات خوردن براساس سازه‌هایی مانند تصویر بدنی مختل به‌علت تفاوت در زیربنای زیستی آن، متفاوت باشد. بنابراین نیاز به مطالعات بیشتری درمورد ماهیت ناگویایی هیجانی و ارتباط آن با سایر صفات شخصیتی و سرشتی در افراد مبتلا به اختلالات خوردن وجود دارد.
نتیجه‌گیری
در جمع‌بندی نهایی این تحقیق می‌توان گفت مدل به‌دست‌آمده از داده‌های تجربی با مدل پیشنهادی پژوهشگران همسویی نسبی دارد. در مدل نهایی این مطالعه مشخص شد ناگویایی هیجانی نقش واسطه‌ای جزئی در پیش‌بینی اختلالات خوردن براساس تصویر بدنی دارد؛ بدین‌معنی که تحریف تصویر بدنی و ادراکات نادرست از تصویر بدنی همراه با ویژگی ناگویایی هیجانی می‌تواند در برخی از افراد به اختلالات خوردن منجر شود. اما نقش واسطه‌ای ناگویایی هیجانی ناچیز است و باید نقش سایر عوامل شناختی، اجتماعی ـ فرهنگی، زیست‌شناختی و نیز فرایندهای پردازش و تنظیم هیجان موردتوجه قرار گیرد. با توجه به این موضوع که علی‌رغم اهمیت تشخیصی و بالینی مشکلات خوردن، شواهد تحقیقاتی و بالینی کمی درمورد ماهیت باورها، هیجانات زیربنایی و عوامل میانجی در افراد مبتلا وجود دارد، به‌طور قطع اجرای تحقیقات بیشتر در این زمینه ضروری است.
برخی از محدودیت‌های مربوط به این تحقیق عبارتند از:
- گروه نمونه موردبررسی یک جمعیت غیربالینی بود که ممکن است نماینده واقعی بیماران مبتلا به اختلال خوردن نباشند.
- مقطعی و همبستگی بودن نوع مطالعه که نمی‌توان علیت را استنباط کرد.
- اگر چه روش‌های خودسنجی می‌تواند مقرون‌به‌صرفه و آسان باشد اما محدودیت‌های ناشی از تفسیرهای ذهنی از موضوعات را نباید فراموش کرد.
- در این مطالعه عواملی مانند سایر مسائل اقتصادی و فرهنگی که می‌توانند در مشکلات مربوط به خوردن نقش داشته باشند موردبررسی قرار نگرفته‌اند.
پیشنهاد می‌شود پژوهشگران علاقه‌مند در این حوزه، مدل ساختاری به‌دست‌آمده از مطالعه حاضر را روی جمعیت بالینی افراد مبتلا به اختلالات خوردن تکرار کنند. مطالعات طولی و آزمایشی می‌توانند در استنباط علّی متغیرهای پژوهش راهگشا باشند.


ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این پژوهش موردتأیید کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم با کد  IR.IAU.Qom.REC.1400.0قرار گرفته است. رضایت آگاهانه جهت شرکت در پژوهش، رعایت اصل رازداری و محرمانه ماندن اطلاعات، حفظ حق کناره‌گیری در هر مرحله از تحقیق و عدم تحمیل هزینه جهت اجرای تحقیق برای شرکت‌کنندگان از ملاحظلات اخلاقی پژوهش حاضر است.
حامی مالی
این تحقیق هیچ کمک مالی از سازمان‌های تأمین مالی در بخش‌های عمومی، تجاری یا غیرانتفاعی دریافت نکرد.
مشارکت نویسندگان
طراحی و نظارت بر روند اجرای پژوهش: وحیده نیری؛ جست‌وجوی متون، نگارش، ویرایش و تحلیل داده‌های پژوهش: پروین رحمتی‌نژاد؛ جمع‌آوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌های پژوهش: مجتبی رحیمی.
تعارض منافع
هیچ‌گونه تضاد منافع توسط نویسندگان بیان نشده است.

 
نوع مطالعه: مقاله پژوهشي | موضوع مقاله: روانشناسی
دریافت: 1401/10/8 | پذیرش: 1402/1/16 | انتشار: 1402/5/10

فهرست منابع
1. Golden NH. Eating disorders in adolescence and their sequelae. Best Pract Res Clin Obstet Gynaecol. 2003; 17(1):57-73. [DOI:10.1053/ybeog.2003.0344] [PMID] [DOI:10.1053/ybeog.2003.0344]
2. Alvarenga Mdos S, Scagliusi FB, Philippi ST. Development and validity of the disordered eating attitude scale (DEAS). Percept Mot Skills. 2010; 110(2):379-95. [DOI:10.2466/pms.110.2.379-395] [PMID] [DOI:10.2466/pms.110.2.379-395]
3. Bosi MLM, Uchimura KY, Luiz RR. Eating behavior and body image among psychology students. Rev Bras de Psiquiatr. 2009; 58(3):150-5. [DOI:10.1590/S0047-20852009000300002] [DOI:10.1590/S0047-20852009000300002]
4. Keski-Rahkonen A. Epidemiology of binge eating disorder: prevalence, course, comorbidity, and risk factors. Curr Opin Psychiatry. 2021; 34(6):525-531. [DOI:10.1097/YCO.0000000000000750] [PMID] [DOI:10.1097/YCO.0000000000000750]
5. Alleva JM, Sheeran P, Webb TL, Martijn C, Miles E. A meta-analytic review of stand-alone interventions to improve body image. Plos One. 2015; 10(9):e0139177. [DOI:10.1371/journal.pone.0139177] [PMID] [PMCID] [DOI:10.1371/journal.pone.0139177]
6. Grogan S. Body image and health: Contemporary perspectives. J Health Psychol. 2006; 11(4):523-30. [DOI:10.1177/1359105306065013] [PMID] [DOI:10.1177/1359105306065013]
7. Sadibolova R, Ferrè ER, Linkenauger SA, Longo MR. Distortions of perceived volume and length of body parts. Cortex. 2019; 111:74-86. [DOI:10.1016/j.cortex.2018.10.016] [PMID] [DOI:10.1016/j.cortex.2018.10.016]
8. Phillipou A, Castle DJ, Rossell SL. Anorexia nervosa: Eating disorder or body image disorder? Aust N Z J Psychiatry. 2018; 52(1):13-4. [DOI:10.1177/0004867417722640] [PMID] [DOI:10.1177/0004867417722640]
9. SeyedTabaee SR, Rahmatinejad P, Mohammadi SD, Akbari V. [Psychological defense mechanisms and alexithymia in cancer patients (Persian)]. Alborz Univer Med Scien J. 2018; 7(2):141-50. [DOI:10.29252/aums.7.2.141] [DOI:10.29252/aums.7.2.141]
10. Meneguzzo P, Garolla A, Bonello E, Todisco P. Alexithymia, dissociation and emotional regulation in eating disorders: Evidence of improvement through specialized inpatient treatment. Clin Psychol Psychother. 2021; 29(2):1-7. [DOI:10.1002/cpp.2665] [DOI:10.1002/cpp.2665]
11. Ridout N, Thom C, Wallis DJ. Emotion recognition and alexithymia in females with non-clinical disordered eating. Eat Behav. 2010; 11(1):1-5. [DOI:10.1016/j.eatbeh.2009.07.008] [PMID] [DOI:10.1016/j.eatbeh.2009.07.008]
12. Karukivi M, Hautala L, Korpelainen J, Haapasalo-Pesu KM, Liuksila PR, Joukamaa M, et al. Alexithymia and eating disorder symptoms in adolescents. Eat Disord. 2010; 18(3):226-38. [DOI:10.1080/10640261003719518] [PMID] [DOI:10.1080/10640261003719518]
13. Berthoz S, Perdereau F, Godart N, Corcos M, Haviland MG. Observer- and self-rated alexithymia in eating disorder patients: Levels and correspondence among three measures. J Psychosom Res. 2007; 62(3):341-7. [DOI:10.1016/j.jpsychores.2006.10.008] [PMID] [DOI:10.1016/j.jpsychores.2006.10.008]
14. Nowakowski ME, McFarlane T, Cassin S. Alexithymia and eating disorders: A critical review of the literature. J Eat Disord. 2013; 1:21. [DOI:10.1186/2050-2974-1-21] [PMID] [PMCID] [DOI:10.1186/2050-2974-1-21]
15. Gramaglia C, Ressico F, Gambaro E, Palazzolo A, Mazzarino M, Bert F, et al. Alexithymia, empathy, emotion identification and social inference in anorexia nervosa: A case-control study. Eat Behav. 2016; 22:46-50. [DOI:10.1016/j.eatbeh.2016.03.028] [PMID] [DOI:10.1016/j.eatbeh.2016.03.028]
16. Lavender JM, Anderson DA. Contribution of emotion regulation difficulties to disordered eating and body dissatisfaction in college men. Int J Eat Disord. 2010; 43(4):352-7. [DOI:10.1002/eat.20705] [PMID] [DOI:10.1002/eat.20705]
17. Sim L, Zeman J. Emotion regulation factors as mediators between body dissatisfaction and bulimic symptoms in early adolescent girls. J Early Adolesc. 2005; 25(4):478-96. [DOI:10.1177/0272431605279838] [DOI:10.1177/0272431605279838]
18. Asberg KK, Wagaman A. Emotion regulation abilities and perceived stress as predictors of negative body image and problematic eating behaviors in emerging adults. Am J Psychol. 2010; 6(1):193-217. [Link]
19. Hughes EK, Gullone E. Emotion regulation moderates relationships between body image concerns and psychological symptomatology. Body Image. 2011; 8(3):224-31. [DOI:10.1016/j.bodyim.2011.04.001] [PMID] [DOI:10.1016/j.bodyim.2011.04.001]
20. Svaldi J, Naumann E. Effects of rumination and acceptance on body dissatisfaction in binge eating disorder. Eur Eat Disord Rev. 2014; 22(5):338-45. [DOI:10.1002/erv.2312] [PMID] [DOI:10.1002/erv.2312]
21. Wyssen A, Bryjova J, Meyer AH, Munsch S. A model of disturbed eating behavior in men: The role of body dissatisfaction, emotion dysregulation and cognitive distortions. Psychiatry Res. 2016; 246:9-15. [DOI:10.1016/j.psychres.2016.09.010] [PMID] [DOI:10.1016/j.psychres.2016.09.010]
22. Garner DM, Olmsted MP, Bohr Y, Garfinkel PE. The eating attitudes test: psychometric features and clinical correlates. Psychol Med. 1982; 12(4):871-8. [DOI:10.1017/S0033291700049163] [PMID] [DOI:10.1017/S0033291700049163]
23. Mosa Bondak MB, Nahavandi P, abolmaleki S, Monshadi S. [Determination of psychometric properties of nutrition attitude questionnaire among athletes' adolescents (Persian)]. J Motor Behav Sci. 2019; 2(3):241-54. [Link]
24. Littleton HL, Axsom D, Pury CL. Development of the body image concern inventory. Behav Res Ther. 2005; 43(2):229-41. [DOI:10.1016/j.brat.2003.12.006] [PMID] [DOI:10.1016/j.brat.2003.12.006]
25. Jannessari NT, Shahidi S, Khademi A, Imani S, Ganjavian MS. [Comparing body image concern and self-esteem of adolescents with scoliosis with and without brace treatment and normal adolescents (Persian)]. Iran Prac Clin Psychol. 2015; 9(2):17-28. [Link]
26. Besharat MA, Khajavi Z. The relationship between attachment styles and alexithymia: Mediating role of defense mechanisms. Asian J Psychiatr. 2013; 6(6):571-6. [DOI:10.1016/j.ajp.2013.09.003] [PMID] [DOI:10.1016/j.ajp.2013.09.003]
27. Ahrberg M, Trojca D, Nasrawi N, Vocks S. Body image disturbance in binge eating disorder: A review. Eur Eat Disord Rev. 2011; 19(5):375-81. [DOI:10.1002/erv.1100] [PMID] [DOI:10.1002/erv.1100]
28. Nicoli MG, Junior RD. Binge eating disorder and body image perception among university students. Eat Behav. 2011; 12(4):284-8. [DOI:10.1016/j.eatbeh.2011.07.004] [PMID] [DOI:10.1016/j.eatbeh.2011.07.004]
29. Bydlowski S, Corcos M, Jeammet P, Paterniti S, Berthoz S, Laurier C, et al. Emotion-processing deficits in eating disorders. Int J Eat Disord. 2005; 37(4):321-9. [DOI:10.1002/eat.20132] [PMID] [DOI:10.1002/eat.20132]
30. Mallorquí-Bagué N, Vintró-Alcaraz C, Sánchez I, Riesco N, Agüera Z, Granero R, et al. Emotion regulation as a transdiagnostic feature among eating disorders: Cross-sectional and longitudinal approach. Eur Eat Disord Rev. 2018; 26(1):53-61. [DOI:10.1002/erv.2570] [PMID] [DOI:10.1002/erv.2570]
31. Crowther JH, Sanftner J, Bonifazi DZ, Shepherd KL. The role of daily hassles in binge eating. Int J Eat Disord. 2001; 29(4):449-54. [DOI:10.1002/eat.1041] [PMID] [DOI:10.1002/eat.1041]
32. Dingemans A, Danner U, Parks M. Emotion regulation in binge eating disorder: A review. Nutrients. 2017; 9(11):1274. [DOI:10.3390/nu9111274] [PMID] [PMCID] [DOI:10.3390/nu9111274]
33. Connolly AM, Rieger E, Caterson I. Binge eating tendencies and anger coping: Investigating the confound of trait neuroticism in a non-clinical sample. Eur Eat Disord Rev. 2007; 15(6):479-86. [DOI:10.1002/erv.765] [PMID] [DOI:10.1002/erv.765]
34. De Berardis D, Serroni N, Campanella D, Carano A, Gambi F, Valchera A, et al. Alexithymia and its relationships with dissociative experiences, body dissatisfaction and eating disturbances in a non-clinical female sample. Cognit Ther Res. 2009; 33(5):471-9. [DOI:10.1007/s10608-009-9247-9] [DOI:10.1007/s10608-009-9247-9]
35. Irvine KR, McCarty K, McKenzie KJ, Pollet TV, Cornelissen KK, Tovée MJ, et al. Distorted body image influences body schema in individuals with negative bodily attitudes. Neuropsychologia. 2019; 122:38-50. [DOI:10.1016/j.neuropsychologia.2018.11.015] [PMID] [DOI:10.1016/j.neuropsychologia.2018.11.015]
36. Túry F, Güleç H, Kohls E. Assessment methods for eating disorders and body image disorders. J Psychosom Res. 2010; 69(6):601-11. [DOI:10.1016/j.jpsychores.2009.05.012] [PMID] [DOI:10.1016/j.jpsychores.2009.05.012]
37. D'Agata F, Caroppo P, Amianto F, Spalatro A, Caglio MM, Bergui M, et al. Brain correlates of alexithymia in eating disorders: A voxel-based morphometry study. Psychiatry Clin Neurosci. 2015; 69(11):708-16. [DOI:10.1111/pcn.12318] [PMID] [DOI:10.1111/pcn.12318]

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی قم می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Qom University of Medical Sciences Journal

Designed & Developed by : Yektaweb