Ahmari Tehran H, Jafarbegloo E, Khalajini Z, Abedini Z, Khoramirad A. The Experiences of Grief in Bereaved Women Following the Death of Their Husbands During the COVID-19 Pandemic in Qom, Iran: A Phenomenological Study. Qom Univ Med Sci J 2023; 17 : 195.2
URL:
http://journal.muq.ac.ir/article-1-3765-fa.html
احمری طهران هدی، جعفربگلو عصمت، خلجینیا زهره، عابدینی زهرا، خرمیراد اشرف. تجربه سوگ ناشی از همهگیری کرونا در زنان داغدیده از مرگ همسر: یک مطالعه پدیدارشناسی. مجله دانشگاه علوم پزشکی قم. 1402; 17
() :48-60
URL: http://journal.muq.ac.ir/article-1-3765-fa.html
1- گروه آموزش پزشکی، مرکز تحقیقات سلامت معنوی، دانشگاه علومپزشکی قم، قم، ایران.
2- گروه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علومپزشکی قم، قم، ایران. ، jafarbegloo_2004@yahoo.com
3- گروه پرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علومپزشکی قم، قم، ایران
متن کامل [PDF 5980 kb]
(279 دریافت)
|
چکیده (HTML) (495 مشاهده)
متن کامل: (436 مشاهده)
مقدمه
در پایان دسامبر 2019، گسترش یک بیماری عفونی جدید در شهر ووهان چین گزارش شد که توسط یک کروناویروس جدید ایجاد شده و رسماً توسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان کووید-19 نامگذاری شد. باید اذعان داشت گسترش کووید-19 به دلیل سرعت انتقال آن منحصر به فرد بوده که باعث ایجاد یک وضیعت اورژانس در بهداشت جهانی طی کمتر از چند ماه در سراسر کشورهای جهان شد [1]. مطابق با آمار ارائهشده از سوی سازمان بهداشت جهانی تا تاریخ دوم می 2020 در کل جهان 229971 نفر در اثر این بیماری جان خود را از دست دادهاند که این آمار در ایران برابر با 6091 بوده است [2].
در پی میزان مرگومیر بالای این بیماری بسیاری از خانوادهها دچار فقدان و مرگ اعضای خانواده خود شدند. از سوی دیگر، به منظور جلوگیری از شیوع این ویروس، تجمعات بسیاری مانند مراسم مربوط به خاکسپاری و سایر مراسم مذهبی و فرهنگی مربوطه به شدت محدود شد و خانوادهها از دریافت حمایتهای اجتماعی محروم شدند. در دوران شیوع بیماری کووید-19، افراد دچارِ این بیماری و خانوادههای آنها اَنگ اجتماعی خوردند که چنین رفتاری میتواند بر سایر افراد مبتلا به این بیماری، دیگر اعضای خانواده، دوستان و حتی اجتماع آنها به شکل منفی تأثیر بگذارد [3]؛ بنابراین افرادی که در جریان این بیماری یکی از اعضای خانواده خود را از دست میدهند، در معرض خطر سوگ پیچیده و سایر بیماریهای روانی قرار میگیرند [4].
پدیده سوگ از نظر واکنشهای روانی پیچیدهای که پس از تجربه مرگ عزیزان ایجاد میکند، حائز اهمیت است [5]. بهطور کلی، سوگ شامل مجموعهای از احساسات، افکار و رفتارهایی است که افراد در مواجهه با فقدان یا تهدید فقدان تجربه میکنند. ضمن طبیعی و فراگیر بودن پدیده سوگ در تمام جوامع انسانی، ابراز سوگ در افراد مختلف متفاوت است و افراد مختلف فقدان، داغدیدگی و پیامدهای آن را به شیوههای متفاوتی میپذیرند [6، 7]. روند سازگاری یا فقدان میتواند زندگی آینده فرد را تحت تأثیر قرار دهد [8]، بهطوری که بیشتر افراد داغدیده در سال نخست پس از فقدان، آشفتگی نسبی در عملکرد نشان میدهند [9].
بیشتر پژوهشگران بیان کردهاند سوگ ممکن است به مشکلات جسمی و روانی، از جمله افسردگی منجر شود [10]. نحوه تجربه این سوگ به عواملی مانند ویژگیهای شخصیتی افراد، جنسیت، سن، میزان دلبستگی به متوفی و چگونگی وقوع مرگ بستگی دارد و دارای شدت و ضعف است [11]. لوینگر درباره ماهیت فقدانها تمایزی بارز قائل است. به باور او پس از مرگ عزیزان، چگونگی ادراک فقدان توسط فرد بازمانده به عواملی مانند میزان نزدیکی (همبستگی و نوع ارتباط) و غیرمنتظره بودن فقدان بستگی دارد [12].
بررسیهای انجامشده بر افراد داغدیده، برخی عوامل تعیینکننده شدت سوگ را شناسایی کردهاند. پارکس معتقد است چگونگی رابطه عاطفی با متوفی در سوگواری فرد نقش بسزایی دارد [13]. طبق نظر پارکس فقدان همسر، از جمله دشوارترین فقدانهاست. بهطور کلی، مطالعات انجامشده سوگ همسر را بالاترین رویداد تنیدگیزا میدانند [14].
پژوهشهای انجامشده در این زمینه، واکنشها و آسیبهای شدیدی را پس از مرگ همسر گزارش کردهاند [15]. پریگرسون و همکاران نشان دادند در 6 ماه پس از مرگ همسر، افراد مشکلات قلبی، فشار خون بالا و تفکر خودکشی نشان میدهند [16]. در بررسی دیگر حتی 12 سال پس از مرگ همسر، احساس غمگینی، فکر کردن به او و همچنین مکالماتی درباره او با دیگران گزارش شد [17].
به دلیل اینکه سلامت زنان، مطمئنترین راه برای رسیدن به زندگی باکیفیت برای همگان است، در نتیجه ظرفیتسازی و توانمندسازی روحی و روانی آنان پیشنیازهای اصلی برای ارتقای بهداشت و نیل به اهداف سلامت جامعه است. از طرفی، پدر نقش مهمی در خانواده دارد و حضور او در رشد عاطفیاجتماعی کودکان بسیار مؤثر است؛ بنابراین از دست دادن همسر و پدر میتواند لطمات جبرانناپذیری بر سلامت روانی زنان و کودکان آنان وارد کند. میتوان گفت این مسئله کارکرد طبیعی و بهنجار خانواده را تهدید میکند [18].
طبق پژوهشهای انجامشده سوگواری و نحوه ابراز سوگ، به شدت با آیینهای فرهنگی ارتباط دارد. بر پایه یافتههای بینفرهنگی (ابراز واکنشهای سوگ در برابر مرگ فرزند و والدین) به تفاوتهای فرهنگیاجتماعی شرق و غرب بستگی دارد. برای مثال، یک مطالعه نشان داد در کره و تایوان بر خلاف ایالات متحده آمریکا، ابراز احساسات در سوگ فرزند، مثل سوگواری برای والدین آشکارا صورت نمیگیرد [17].
آنچه مشهود است در فرهنگ ما نیز تفاوتهایی از نظر ابراز واکنشهای سوگ و سوگواری برای خویشاوندان درجه 1 وجود دارد و از نظر شدت واکنشهای مربوط به سوگ بر حسب درجه خویشاوندی، تفاوتهایی دیده میشود. علت مرگ همواره به عنوان عامل مؤثری در واکنش سوگ شناخته شده است و شواهد زیادی وجود دارد که مرگ غیرمنتظره و ناگهانی به واکنش شدیدتر در بازماندگان منجر میشود [19].
متخصصان بالینی در کار حرفهای خویش، کمابیش با مراجعان دچار سوگ روبهرو میشوند و متون تخصصی بالینی بر این امر تصریح دارند که درمان افراد داغدیده به جوانب مختل سوگواری بستگی دارد. آزمایش بالینی باید به تفاوتهای فرهنگی در سوگواری توجه داشته باشد؛ بنابراین بررسی و شناسایی تفاوتها و واکنشهای افراد در برابر مرگ خویشاوندان درجه 1 از منظر بالینی نیز اهمیت دارد [19].
با توجه به اینکه انتشار کووید-19 به دلیل سرعت انتقال آن، باعث ایجاد یک وضیعت اورژانس در بهداشت جهانی در کمتر از چند ماه در سراسر کشورهای جهان شد، این بیماری واگیردار نه تنها سبب نگرانیهایی در ارتباط با سلامت جسمی همگانی، بلکه باعث بروز تعدادی از بیماریهای روانشناختی نیز شد [20].
محدودیتهایی که این بیماری با توجه به ماهیت ناشناخته آن و لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی، تجربه فقدان و روند سوگواری در طی این بیماری تغییر ماهیت داد؛ بنابراین این مطالعه با هدف دستیابی به درک عمیق از تجربه عزاداری در طول همهگیری کووید-19 با بررسی تجربیات زنان داغدیده از مرگ همسران آنهاست [21]. با توجه به مطالب بیانشده و تفاوت تجارب درکشده توسط افراد آسیبدیده از سوگ خویشاوندان، پژوهش حاضر قصد دارد تجربه سوگ زنان داغدیده از مرگ همسر را در همهگیری کرونا بررسی کند.
مواد و روشها
این مطالعه یک مطالعه کیفی به شیوه پدیدارشناسی بود. پژوهش حاضر به روش پدیدارشناسی (فنومنولوژی) با هدف کسب فهم تجارب زنان داغدیده از مرگ همسر در همهگیری کرونا پس از اخذ کد اخلاق در شهر قم انجام شد. این روش مطالعه کیفی میکوشد تا تجربیات انسان را در متن و زمینهای که در آن روی میدهد، توصیف کند، چرا که بسیاری از پدیدهها در مراقبتهای بهداشتی کمّی نبوده و قابلاندازهگیری نیستند [22].
در این پژوهش، از زنانی که معیار ورود به مطالعه را داشتند (مشارکتکنندگان تجربه مرگ همسر خود را در همهگیری کرونا داشته باشند، حداقل 6 ماه از مدت سوگ در آنها سپری شده باشد، یعنی بعد از 6 ماه سوگ آنها تداوم داشته باشد، علاقهمند و متمایل به در اختیار گذاشتن تجربیات خود باشند و حداقل سواد شناختی را برای مصاحبه در اختیار داشته باشند) انتخاب شدند که پس از انتخاب و برقراری ارتباط و بازگو کردن هدف مطالعه برای مصاحبه آماده شدند. تکتک افراد به شکل جداگانه فرم رضایتنامه آگاهانه را امضا کرده و رضایت خود را برای انجام مطالعه اعلام کردند. پس از اخذ رضایت از شرکتکنندگان درخواست شد زمان و مکان مورد نظر خود را برای انجام مصاحبه تعیین کنند.
در پژوهش حاضر نیز معیار حجم نمونه، اشباع دادهها در نظر گرفته شد. به این معنا که مصاحبه با نمونهها تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. این تعداد در پژوهش حاضر 12 نفر بود. استراتژی جمعآوری دادهها استفاده از مصاحبه عمیق فردی و نیمه ساختار یافته باز عمیق بود. سؤالات با تمرکز بر مطالب تحت پوشش در یک راهنمای مصاحبه آورده شد. توالی آنها برای هر شرکتکننده متفاوت بود، زیرا فرایند سؤالات بستگی به فرایند مصاحبه و پاسخهای هر فرد خواهد داشت. راهنمای مصاحبه این اطمینان را میدهد که محقق دادههای مشابه از شرکتکنندگان را جمعآوری میکند.
فرم مصاحبه شامل 2 دسته از سؤالات بود: 1. سؤالات اساسی مصاحبه و 2. سؤالات پیگیری. سؤالات اساسی در این تحقیق، دایره وسیع کاوش، سؤالات پیگیری و دایره محدود کاوش را شامل شد. سؤالات اساسی شامل »تجربیات و احساسات خود را از دوران مرگ و سوگ همسرتان تعریف کنید« و «چگونه اندوه ناشی از کرونا را تجربه کردید؟» سؤالات دیگر این بود: «چه مشکلات جدیدی پس از مرگ همسرتان ایجاد شده است؟»، «در زندگی خانوادگی شما چه اتفاقی افتاد و چه چیزی تغییر کرد؟» و سؤالات کاوشی مانند »آیا منظورت این است که...، چگونه... و غیره« و به نظرتان »آیا سؤال دیگری هست که من باید مطرح میکردم؟« و »آیا از من سؤالی دارید؟« بود، چرا که هدف، رسیدن به عمق تجربه آنان بود. مصاحبه از نوع باز و نیمه ساختار یافته و متعامل بود که ضبط و در اسرع وقت پیاده، کدبندی و تجزیهوتحلیل شد تا بازخورد لازم برای مصاحبههای بعدی یا کفایت و اشباع دادهها فراهم شود.
پاسخ شرکتکنندهها راهنمای سؤالات بعدی را تشکیل میداد. از قبل رضایت کامل از شرکتکنندگان و اجازه ضبط مصاحبهها اخذ شد. جمعآوری اطلاعات تا اشباع دادهها ادامه یافت. بدین معنا که مطلب جدیدی به اطلاعات جمعآوریشده اضافه نشود. برای شرکتکننده توضیح داده شد که میتواند هر چیزی مانند (اندیشهها، احساسات، ادراکات و انتظارات) را که در ارتباط با مرگ همسر یا میزبان و تجربیات آن به ذهنش میرسد و در چارچوب سؤالات گنجانده نشده، عنوان کند. متن مصاحبهها عیناً دستنویس شد. زمان مصاحبه نامحدود بود و بستگی به وضعیت شرکتکننده داشت ( بین 60 تا 90 دقیقه).
پس از اولین مصاحبه و دستنویس کردن اطلاعات، مطالب از نظر ناقص بودن یا نامفهوم بودن بررسی شد. در ضمن اطلاعات مربوط به سن، تحصیلات، شغل و از این قبیل موارد نیز ثبت شد که صرفاً برای توصیف بهتر شرکتکنندگان استفاده شد. برای تجزیهوتحلیل یافتهها از روش 7 مرحلهای کلایزی استفاده شد. در مرحله اول، پژوهشگر چندین بار بیانات ضبطشده شرکتکنندگان را گوش داده، سپس تمام بیانات آنها را به دقت روی کاغذ پیاده کرده و حاصل کار چندین بار مرور میکرد تا کاملاً شرکتکنندگان را درک و با آنها هم احساس شود. در مرحله دوم، پژوهشگر واژهها و جملات مهم و مرتبط با پدیده مورد نظر را از متن مصاحبههـا استخـراج کـرد.
در مرحله سوم، پژوهشگر تلاش کرد تا به هر یک از جملات استخراجشده مفاهیم خاصی ببخشد. هالوی و ویلر، حاصل این مرحله از کار را دست یافتن به »مفاهیم فرمولبندیشده« مینامند. در مرحله چهارم، کلایزی سازماندهی معانی فرمولهشده حاصل به تِمهای موضوعی انجام شد. به این منظور پژوهشگر پس از بازخوانی مکرر کدها، اقدام به دستهبندی آنها کرد. در مرحله پنجم، تجزیهوتحلیل کلایزی، پژوهشگر همه عقاید استنتاجشده را به درون یک توصیف جامع و کامل شامل همه جزئیات از پدیده تحت مطالعه ترکیب کرد.
حضور مداوم این سؤال در ذهن پژوهشگر که چه چیزی ماهیت تجربه مرگ همسر را تشکیل میدهد، در تمام فرایند مطالعه منجر به استخراج مضمونها و تفسیر آنها شد. تحلیل مضمونی نیز به صورت جدا کردن مضمونهای ذاتی از فرعی انجام و از رویکرد انتخابی استفاده شد. به این صورت که چند بار متن خوانده یا شنیده شد و جملات و واحدهای معنادار که به نظر پژوهشگر توصیفکننده پدیده مورد نظر بود، جدا شد.
این روش در نهایت موجب جدا شدن عبارت یا پاراگراف مضمونی شد که با توجه به وجوه اشتراک در قالب مضمونها و زیرمضمونها سازماندهی انجام شد و سرانجام با خواندن مکرر هر مصاحبه و غوطهور شدن پژوهشگر در مصاحبهها، درونمایهها استخراج شد.
روش جمعآوری اطلاعات در این پژوهش، انجام مصاحبه حضوری عمیق بین محقق و شرکتکننده، ضبط صدا و سپس پیاده کردن روی کاغذ بود.
برای دستیابی به صحت و اعتبار مطالعه، معیارهای ارائهشده توسط گوبا و لینکلن، یعنی مقبولیت، اعتمادپذیری، انتقالپذیری و تصدیقپذیری مورد توجه و استفاده قرار گرفت [23]. در همین راستا با تأکید برانتخاب بستر مناسب، منابع اطلاعاتی و مشارکتکنندگان واجد شرایط، مشارکت و تعامل نزدیک، دقیق و طولانی مدت، مکرر و مستمر، درگیر کردن مشارکتکنندگان، اتخاذ رویکرد تیمی با استفاده از نظرات جمعی تیم تحقیق، مراجعه مجدد به شرکتکنندگان و نیز بهرهگیری از نظرات تأییدی افرادی خارج از مطالعه، اما مطلع و مشرف بر ابعاد مختلف پدیده تحت مطالعه سعی شد از صحت و اعتبار یافتههای مطالعه اطمینان لازم حاصل شود.
اصول اخلاقی محقق در پژوهش شامل انجام هماهنگیهای لازم با مسئولین مراکز آموزشیدرمانی دانشگاه علومپزشکی قم، توضیح اهداف و روشهای استفادهشده در پژوهش برای مشارکتکنندگان، اخذ رضایت کتبی آگاهانه از مشارکتکنندگان در پژوهش، محرمانه ماندن همه مطالب مطرحشده، توضیح هدف از استفاده از ضبط صوت، یادآوری اختیاری بودن شرکت در پژوهش، امکان اعلام انصراف در هر مرحله، رعایت اصول امانتداری در نقل قولها و حقوق مؤلفان بود.
یافتهها
پس از مشخص شدن مفاهیم، 475 کد اولیه از مصاحبهها استخراج و سپس چندین بار مرور، خلاصهسازی و بر اساس تشابهات و تناسبات طبقهبندی شد. کدهای اولیه با مرور بیشتر و مقایسه طبقات، معنای درونی آنها به صورت مضامین اولیه شناسایی و این مضامین نیز بر اساس ماهیت آنها به صورت مفهومی و انتزاعی نامگذاری شد.
تحلیل دادهها منجر به 3 مضمون اصلی و 10 زیرمضمون شد که شامل سوگ پیچیده (مرگ مبهم، وداع بیآغوش و سوگواری در تنهایی)، سوگواری نامتعارف (مرگ غریبانه، به حاشیه رفتن آداب دینی تدفین و مجلس مجازی) و پیامد سوگ (تجارب معنوی، هراس اخلاقی، استیگمای اجتماعی و بیاعتمادی به کادر درمان). در جدول شماره 1 مشخصات جمعیتی مشارکتکنندگان ارائه شده است.
سوگ پیچیده
این مضمون از 3 مضمون فرعی مرگ مبهم، مرگ بیآغوش و سوگواری در تنهایی تشکیل شد که شرکتکنندگان را در تبیین تجارب سوگ ناشی از کرونا سهیم میکرد. مرگ مبهم یکی از اساسیترین مضامینی بود که در صحبتهای تمام شرکتکنندگان به روشها و واژههای گوناگون به آن اشاره شد. در ذیل نتایج تحلیل دادههای کیفی همراه با نقل قول مشارکتکنندگان ارائه میشود.
مرگ مبهم
عوامـل متفـاوتی بـر نـوع و شـدت تجربـه سـوگ بازماندگان تأثیر میگذارند کـه از آن جملـه مـیتـوان بـه ناگهـانی بـودن تجربـه سـوگ و چگونگی دریافت و ادراک علت مرگ نام برد [24]. ﺑﻌﻀﻲ از ﺷﺮﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﺑﻴﺎن داﺷﺘﻨﺪ علت مرگ همسرشان برای آنها شفاف و واضح نبوده و از زبان پزشکان و پرستاران یک علت مشخص برای آنان بیان نشده است.
شرکتکننده شماره 4 که خانهدار بود و تحصیلات راهنمایی داشت، گفت: «من متوجه نشدم شوهرم چی شد که مُرد. تا سر شب نفس میکشید، اما یه دفعه تو 2 ساعت تموم کرد. بعدش هم که هی سؤال میکردم، میگفتن نفس نداشته. از پرستارا میپرسیدم خب چی شده که یه دفعه اینطور شد؟، اما اونا خیلی سرشون شلوغ بود و فقط میگفتن هنوز مشخص نیست چی شده، اما خب ریههاش از کار افتادن. من بهش میگفتم آخه شما به من بگو چه جوری 2 ساعته ریهها از کار میافته؟»
وداع بیآغوش
جلوههای سوگ حاصل از کرونا به دلایل متعدد نظیر قرنطینه، زمان انتظار همراهان برای حضور بر بالین بیمار، ترخیص فرد بستریشده و سپس دریافت ناباورانه خبر فـوت شرایط دشوار و سختی برای بازماندگان ایجاد کرد [25].
یکی از تجارب زنان داغدیده از مرگ همسر مرگ بیآغوش بود. شرکتکننده شماره 8 که زن باردار 8 هفته بود، چنین بیان داشت: «دردناکترین لحظه عمرم، مرگ همسرم بود. من نمیتونم بگم چقدر تلخ بود. من جیغ میزدم که میخوام اونو بغل کنم برای آخرین بار، اما به من اجازه ندادن. میگفتن تو حاملهای و اصلاً نباید نزدیک بشی. میتونی حس کنی من چی کشیدم. همسرم تک و تنها مُرد و خاک شد. حتی نتونستم بدنشو برای آخرین بار ببینم. اون بدون خداحافظی رفت. پشت شیشههای اون اتاق من فقط نگاه میکردم و گریه میکردم.»
سوگواری در تنهایی
درک دردی عمیق از عزاداری در تنهایی و به دور از سایرین در تجارب داغدیدگان ناشی از سوگ کرونا در مطالعات به چشم میخورد [26].
ﺷﺮﻛﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﺑﻴﺎن داﺷﺘﻨﺪ تا مدتها در سکوت و انزوا غم از دست دادن همسرشان را تحمل کردند. احساس بیپناهی، تنهایی به علت شرایط قرنطینه و فرو رفتن در اندوه طولانی از دیگر هیجانات تجربهشده توسط زنان داغدیده از مرگ همسر بود.
ملیحه، شرکتکننده شماره 11 ابراز داشت: «باورم نمیشه سعید رفته. هر شب خوابشو میبینم. میبینم زندهست. یادش میافتم گریهام میگیره. سر مزارش نمیرم. چون اصلاً مطمئن نیستم اونجا باشه. کسی نمیفهمه من چی کشیدم. نه روز مرگش کسی پیشم بود نه روز خاک کردنش. همه غمام مونده تو دلم. من منتظر بودم مرخص بشه، اما مُرد و منو تنها گذاشت.»
سوگواری نامتعارف
این مضمون از 3 مضمون فرعی مرگ غریبانه، به حاشیه رفتن آداب دینی تدفین و عزاداری مجازی تشکیل شد که شرکتکنندگان را در تبیین تجارب سوگ زنان داغدیده سهیم میکرد.
مرگ غریبانه
ممنوعیت تشریفات سوگواری برای متوفی غالباً منجر به عدم رضایت و از دست دادن شناخت اجتماعی و فرهنگی شده و به طولانی شدن فرایند پذیرش سوگ دامن میزند. ثابت شده است که ابراز همدلی اطرافیان و گریه و زاری در مراسم سوگواری به تخلیه هیجانی و تنظیم خلق بازمانده کمک میکند [27]. محرومیت بازماندگان از هــمــراهــی دوســتــان و نــزدیــکــان در مــراســم مرسوم خاکسپاری، حس خاکسپاری غریبانهای برای همسران داغدیده به جا گذاشته بود. یکی از تجارب درکشده از مرگ همسر، خاکسپاری غریبانه بود.
معصومه، شرکتکننده شماره 10 که یک خانم 32 ساله و خانهدار بود، گفت: «اجازه نمیدادن که به جنازهاش نزدیک بشیم. فقط به دو سه نفرمون اجازه دادن سر خاک باشیم، اونم از راه دور. نتونستم چشاشو نگاه کنم و صورتشو لمس کنم. فقط یه لحظه تو بیمارستان از دور دیدمش. مادرش یک هفتهای که مریض بود، اونو ندید. بعدش هم که نتونست سر خاکش بیاد. هیچ کسی درست ندیدش.»
به حاشیه رفتن آداب دینی تدفین
آیینها بهطور عمومی بنیادیترین ارزشهای جامعه را بازتاب میدهند. در این میان، آیینهای تدفین، مواجهه افراد را با بحران مرگ هموار میکند [28]. رو به قبله کردن و تلقین شهادتین برای محتضر و همچنین خواندن نماز بر متوفی نمونهای از آداب دینی محتضر و تدفین است. این آداب کمک میکند تا فرد با آرامش دنیا را ترک کند. همچنین بازماندگان احساس میکنند که وظایف خود را نسبت به فرد متوفی انجام دادهاند. با این حال، این شیوه از برگزاری مراسم تدفین دستخوش تغییراتی شد و بسیاری از آنها نیز به علت شیوه سرایت، شرایط قرنطینه و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی تعلیق شد [28].
یکی از زنان داغدیده، شرکتکننده شماره 5، تجربه خود را چنین بازگو کرد: «اصلاً مطمئن نیستم جنازه علی را غسل داده باشن. نماز که نخوندن. تند تند دفن کردن. نمیدونم اصلاً دعایی خوندن. تلقینی بهش گفتن. من از دور وایساده بودم، نگاه میکردم. جنازه رو تو پلاستیک پیچیده بودن. مرتب با آهک ضد عفونی میکردن. روی جسد وایتکس ریختن. بوی بدی میاومد. هنوز خاطرهاش قلبمو به درد مییاره.
عزاداری مجازی
عزاداری مجازی ناشی از قرنطینه تجربه ناخوشایندی برای مشارکتکنندگان این تحقیق بود. سمیه، شرکت کننده شماره 7 میگوید: «باورش خیلی سخت بود. همسرم همیشه مجلس ختم اقوام و دوستان میرفت. میگفت من میرم تا اگر یه روزی مردم تو مجلسم بیان، اما من حتی نتونستم یه مراسم تو مسجد محل بگیرم. ما خیلی ساده تو خونه خودمون با چند نفری که از نزدیکامون بودن، مراسم گرفتیم. اون هم خیلی سریع. بیشتر اقواممون به صورت مجازی و اینترنتی تسلیت گفتن. حتی ختم قرآن را مجازی براش گرفتیم. یه گروه واتسآپی زدن. بهم تسلیت میگفتن، اما تصویری یا با استیکر و ایموجی. باورش خیلی سخته. سر مزار که هیچی، حتی خونه هم خیلی کم اومدن، چون میترسیدن بیان و اونا هم مریض بشن. یه فیلم از شوهرم تو گروه گذاشتن و براش ختم دعا گرفتن.»
پیامد سوگ
این مضمون از 3 مضمون فرعی تجارب معنوی، استیگمای اجتماعی و دشواری در اعتماد به کادر درمان تشکیل شد که شرکتکنندگان را در تبیین عوامل دخیل در سوگ سهیم میکرد.
تجارب معنوی
یکی از تجارب کسبشده توسط زنان داغدیده از مرگ همسر، تجارب معنوی بود. زنان شرکتکننده بارها از تجربه خود در ارتباط با خدا، توکل به او و ائمه، راز و نیاز برای پذیرش و تطابق با فرایند سوگ صحبت میکردند.
«تو مریضی شوهرم و بعد مرگش کلی به خدا نزدیک شدم. اولش خیلی چرت و پرت میگفتم. ازش گله میکردم که مثلاً چرا شوهر من باید بمیره؟ چرا این بلا باید سر من بیاد؟ زندگیم پوچ شده بود. من همش 2 سال بود که رفته بودم سر خونه زندگیم. دیگه امیدی نداشتم، اما یه شب با خودم گفتم خب دیدی تنها موندی و فقط خدا کنارته. بعدش پاشدم یه نمازی خوندم و کلی گریه کردم. بعد از اون کمی آروم شدم. بعدش هم یه جورایی بهتر تونستم با مرگ همسرم کنار بیام. اگر نه نمیشد زنده بمونم. امید و توکل به خدا منو نگه داشت.»
شرکتکننده شماره 3 که خانم 36 ساله شاغل بود، بیان داشت: «راز و نیازی که با خدا میکردم یه چیزی رو تو وجود من مثل یه شمع روشن نگه میداشت. فکر کنم کورسوی امیدی بود در میون اون همه غم. زمانایی که باهاش حرف میزدم، قرآن میخوندم، حس میکردم تنها نیستم. بالاخره یه چیزی هست یه چیز چه جوری بگم، یه چیز الهی، ماورایی که پشتت مثل کوه وایساده و نمیذاره بریزی. کرونا شوهرمو ازم گرفت، اما خدا رو تو دل من قویتر کرد.»
هراس اخلاقی
هراس اخلاقی مفهومی است که به دلیل سیطره بیش از حد رسانهها بر فرهنگ و اجتماع ما باب شده است. در بحران کرونا به علت خطر سرایت بالا و سریع بیماری، رعایت فاصله اجتماعی به صورت یک الزام اخلاقی و بهداشتی از سوی رسانهها توصیه عمومی شد و ارتباطات نزدیک به صورت یک خطر بالقوه اعلان شد. فرد مبتلا یا مشکوک به بیماری باید از سایرین جدا میشد. فرد مبتلا نزدیکترین، عمیقترین و شخصیترین روابط خود را محدود کرده و خود را پایبند به اصول اخلاقی میکرد [29].
فرزانه، شرکتکننده شماره 4 بیان داشت: «بیماری و مرگ همسرم برای ما خیلی دردناک بود. از ترس اینکه بقیه بگیرن تا چند وقتی هیچ جایی نمیرفتیم. هر کسی میخواست بیاد خونمون، مخالفت میکردم. عذاب وجدان داشتم. با خودم میگفتم اگر برم بیرون کار درستی نمیکنم. بهتره از بقیه دور باشم. میترسیدم آلوده باشم و بقیه بگیرن.»
شرکتکننده دیگری که زن 37 ساله و خانهدار بود، بیان داشت: «فکر میکنم همیشه این ترس تو وجود ماهایی که یکی از نزدیکامون این مریضی را گرفتن و مردن تا مدتها بمونه. اینکه نکنه بقیه بگیرن. حالا خودمون جهنم، اما بقیه چی. مثلاً خود من. پدرم دیابت داره و مادرم فشار خون. همش تو دلم دلشوره داشتم نکنه مامانم بمیره، نکنه بابام مریض بشه و هزار تا فکر و خیال. نکنه همسایهها از من بگیرن.»
استیگمای اجتماعی
داغ ننگ به صورت احساس بدنامکننده اجتماعی از یک شخص تعریف میشود. فردی که ممکن است در آمیزش اجتماعی عادی به آسانی پذیرفته شود، اما به سبب خصیصهای که دارد ممکن است روی درک دیگران از خودش تأثیر منفی بگذارد. استیگمای اجتماعی میتواند درک عمومی از خطر را مخدوش کرده و اوضاع اپیدمیک را بدتر کند. کارکرد استیگمای اجتماعی، تبعیض است و پیامدهای اجتماعی، جسمی و روانی را به دنبال دارد [29].
شرکتکننده 12 گفت: «خودم و بچههام کلی حالمون بد بود. هر کسی هم ما رو میدید، میگفت خونه ما نیایید، چون ما هم میگیریم. شماها کرونا گرفتید. انگاری مرض بیدرمون داشتیم. حس بدیه که ببینی تو رو نشونه گرفتن که عامل مریضی. خب من و بچهها رفتیم و تست ازمون گرفتن. با اینکه جواب تستمون منفی بود، اما گفتن جایی نریم. تازه راهمون هم نمیدادن که بخوایم بریم. تا مدتها گریه میکردم. حس طرد شدن داشتم. خیلی سخته که شوهرت بمیره، بعدش هم به جای اینکه کسی کنارت باشه، حرف از این و اون بشنوی.»
شرکتکننده شماره 2 ابراز داشت: «خیلی خاطرات بدی دارم. تا جایی میرفتم یا منو میشناختن که همسرم کرونا داشته و ازش مرده، منو با چشم و ابرو نشون هم میدادن که شوهرش کرونا داشته. حتی درمانگاه محل. خب داشتم که داشتم. به جای همدردی کردن باهام تازه یه انگی هم بهم میچسبوندن. این کلمه کروناییه تا مدتها بدجوری روی مخم بود. جوری بود انگاری از طرف همه طرد شدی.»
بیاعتمادی به کادر درمان
یکی از تجارب درکشده توسط زنان داغدیده از سوگ همسر، حس بدبینی نسبت به کادر درمان بود. هر چند بیان این حس در تمام صحبتهای شرکتکنندگان پررنگ جلوه نمیکرد، اما یک حس تجربهشده بود. شرکتکننده شماره 11 که یک خانم 28 ساله بود، ابراز داشت: «موقعی که گفتن قلب شوهرم وایساده و دیگه نفس نمیکشه، من ضجه میزدم که کمکش کنید. بهش اکسیژن بدید، اما اونا فقط فکر این بودن که تند تند مردهها رو بفرستن بیرون. بعید میدونم براش کاری کرده باشن. اصلاً نمیذاشتن من نزدیک بشم. میگفتن دارو نیست و همین جملهها که این مریضی درمون نداره و کاریش نمیشه کرد. راستش فکر نمیکنم کار زیادی براش کرده باشن. خب حق داشتن. حتماً میترسیدن خودشون بگیرن. میدیدم که با خودشون حرف میزنن، اما به من چیزی نمیگفتن. فقط اومدن گفتن تموم کرده.»
بحث
سوگ پیچیده، سوگواری نامتعارف و پیامدهای سوگ از مضامین استخراجشده تحقیق حاضر بود. مضامین استخراجشده از مطالعه حاضر تا حدود زیادی به لحاظ واکنشهای عاطفی و تغییر در روابط اجتماعی با نتایج مطالعه پورشهریار و همکاران با عنوان «بررسی پدیدارشناختی تجربه زیسته همسران عزادار در جریان ویروس کرونا» همسو بود. در مطالعه این محققان 4 مضمون اصلی نگرانی (نگرانی درباره بقا و کودکان و نیز نگرانی مالی)، واکنشهای شخصی (واکنشهای عاطفی و رفتاری)، تغییرات در روابط اجتماعی (ارتباط با بستگان و همکاران)، تغییر دیدگاه (به سوی جهان و نسبت به اطرافیان) شناسایی شد [26].
سوگ پیچیده در مطالعه حاضر یکی از مضامین اصلی بود. مطالعه مروری مؤمنی و همکاران با عنوان «مروری بر سوگ: پیچیدگیهای سوگ طی شیوع کووید-19» نتایج نشان داد در همهگیری کرونا، سوگ پیچیده افزایش یافته است. محققان نتیجه گرفتند با توجه به افزایش چنین نوع سوگی ضروری است هنگام بیماری افرادی که از سوگ پیچیده رنج میبرند، شناسایی و درمان شوند. در این راستا برای کمک به بیماران ارائه خدمات سلامت روان حتی از راه دور در شرایط قرنطینه میتواند به عنوان یکی از راههای احتمالی درمان در شرایط بروز و شیوع بیمای صرف نظر از موقعیت جغرافیایی فرد کمککننده باشد [30].
شهیاد و همکاران در مطالعهای با عنوان «آثار روانشناختی گسترش بیماری کووید-19 بر وضیعت سلامت روان افراد جامعه: مطالعه مروری» بیان داشتند شواهد قوی در تحقیقات برای بروز نشانههای اختلالات روانشناختی در سطوح مختلف جامعه در زمان همهگیری کرونا دیده شده است [20].
مرتضوی و همکاران در سال 2021 یک مطالعه پدیدارشناسی روی پدیده تجربهشده سوگ ناشی از کرونا در بازماندگان در جمعیت ایرانی انجام دادند. در این مطالعه تجارب 9 خانم و 6 آقا با مصاحبه نیمه ساختارمند وارد مطالعه شدند. با تجزیهوتحلیل به شیوه کلایزی محققان به 5 درونمایه اصلی و 16 درونمایه فرعی دست یافتند. درونمایههای ابهام و ناامیدی، روایتهای ناگفته، حس تنهایی، تعارض بین ترس و نیاز و نیز تسلی با شیوههای جایگزین 5 درونمایه اصلی مطالعه بود [21].
از دیگر مضامین شناساییشده در مطالعه حاضر، سوگواری غیرمتعارف بود. شرکتکنندگان ابراز داشتند به علت قرنطینه و پیروی از پروتکلهای بهداشتی در زمان همهگیری کرونا اجازه برگزاری مراسم حضوری را نداشتند. تجربه زیسته زنان داغدیده از مرگ همسر نشان داد تدفین غیرمتعارف و مراسم سوگ مجازی در فرایند سوگ ناتمام تأثیرگذار بوده است. جوادی و همکاران در یک نامه به سردبیر از پاندمی کرونا به عنوان یک عامل سوگ تاخیری در بازماندگان ذکر میکنند. این محققان اظهار میدارند مسئله مهم، اثرات روانشناختی خانوادههای بازمانده از مرگ عزیزان از دست رفته است. در دوران همهگیری کرونا بازماندگان اجازه مراسم سوگواری، تخلیه هیجانات و ابراز غم و ناراحتی را به شیوه مرسوم نداشتند، بهویژه در زمان قرنطینه که بعد از مرگ عزیز ازدسترفته حتی خویشاوندان نیز تا مدتها با یکدیگر ارتباط نمیتوانند داشته باشند [31].
نارضایتی از چگونگی مراسم برگزاری تدفین، آداب و رسوم مرتبط با آن در دوران کرونا و همچنین غم و تنهایی ناشی از سوگ بازماندگان در مطالعه کیفی آگوییآر و همکاران نیز گزارش شده است. در مطالعه این محققان، شرکتکنندگان بیان داشتند که مهمتر از خود فقدان، این واقعیت بود که آنها نمیتوانستند عزاداری کنند، نمیتوانستند در مراسم شرکت کنند و قادر به دلداری خانواده و دوستان سوگوار خود نبودند [32]. در اهمیت این مضمون میتوان به مطالعاتی اشاره داشت که از اهمیت برگزاری مراسم سوگواری و انجام آداب و رسوم متعارف اشاره کردند. در این مطالعات نشان داده شد حضور اقوام و خویشان در مراسم سوگواری به بازماندگان کمک میکند تا فقدان پیشآمــده را باور کنند و بدون فراموش کردن فرد ازدسترفته به زندگی عادی خود برگردند [33].
کیانی و همکاران، برگزاری آیینهای دینی و مذهبی برای محتضر و هنگام مراسم تدفین را امکانی برای عبور بازماندگان از بحران مرگ میدانند. آنان بیان داشتند آیینهای مذهبی مراسم سوگواری، به جای در انزوا قرار دادن انسان، رویداد مرگ را برای او قابلقبولتر میکند. همچنین این آیینها به بیان احساسی کمک میکنند که در صورت نبود آنها، احساسات بازمیمانند [28]. البوکوارک و همکاران از پیامدهای همهگیری کرونا، بیارزش شدن مراسم عمومی تدفین را برشمردند [34].
هراس اخلاقی و استیگمای اجتماعی 2 مورد از مضامین مهم پژوهش حاضر بودند. مواجهه با نگرش منفی آشنایان به همراه مقصر شمرده شدن از سوی فرد و همچنین افراد جامعه به دلیل سرایتپذیری و مبتلا کردن مردم برای شرکتکنندگان دردناک و چالشبرانگیز بوده است. طبق تفاسیر مشارکتکنندگان نوع نگاه مردم در مراودات اجتماعی موجب بروز دشواریهایی در دریافت خدمات مراقبتی نیز شده بود.
در پژوهش نواح و همکاران، مضمون اَنگ اجتماعی از مضامین اصلی استخراجشده از تجارب زنان مبتلا به کرونا بود. در مطالعه این محققان از استیگمای اجتماعی به عنوان یک تجربه مخدوشکننده در دریافت خدمات مراقبتی و بدتر کردن اوضاع اپیدمی بیان شده است. شرکتکنندگان بیان داشته بودند که هراس از واگیری حتی در اخذ شرح حال گرفتن و درخواست آزمایشها توسط مراقبین سلامت تأثیرگذار بوده و پیامدهای منفی اجتماعی و روانی برای مبتلایان داشته است [29].
نتیجهگیری
با بررسی پژوهشهای انجامشده درباره بحران کرونا به نظر میرسد که پژوهشهای اندکی در حوزه پیامدهای روحی، روانی و اجتماعی این بیماری انجام شده و بیشتر تحقیقات انجامشده با رویکرد پزشکی در این زمینه بوده است. از این رو، با توجه به امکان بروز بیماریهای نوظهور در آینده و لزوم آمادگی و مواجهه با تروماهای روانیاجتماعی زودرس و دیررس ناشی از آن لزوم بررسی ابعاد مختلف بحران کرونا ضروری به نظر میرسد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این پژوهش با کد اخلاق IR.MUQ.REC.1400.213 دانشگاه علومپزشکی قم تصویب شده است.
حامی مالی
حامی مالی این پژوهش معاونت فناوری و تحقیقات دانشگاه علومپزشکی قم است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از معاونت فناوری و تحقیقات دانشگاه علومپزشکی قم برای تأمین منابع مالی پژوهش و همچنین از زنان داغدیده شرکتکننده برای همکاری در پژوهش تشکر و قدردانی میشود.
نوع مطالعه:
مقاله پژوهشي |
موضوع مقاله:
زنان دریافت: 1402/4/7 | پذیرش: 1402/5/2 | انتشار: 1402/5/10