گروه تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشکده علومانسانی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران. ، fathi.m@lu.ac.ir
متن کامل [PDF 589 kb]
(1052 دریافت)
|
چکیده (HTML) (4797 مشاهده)
متن کامل: (2074 مشاهده)
مقدمه
عضلات اسکلتی از بافتهای مهم بدن محسوب شده که علاوه بر حرکت، در ساز و کارهای دیگر نیز درگیرند (1)، و براساس تفاوت در میزان و نوع پروتئینهایی که در تعیین خصوصیات عملکردی آنها نقش دارند، طبقهبندی میشوند. ازجمله پروتئینهایی که در تعیین عضلات نقش دارند میتوان به پروتئین زنجیره سنگین (MHC) اشاره کرد که براساس ویژگی این پروتئین، تارهای عضلانی به تارهای اکسیداتیو یا نوع I (دارای سرعت انقباض کند)، تارهای گلیکولیتیک یا نوع IIa (دارای سرعت انقباض سریع) و گلیکولیتیک بیهوازی یا نوع IIb (دارای بیشترین سرعت انقباض) تقسیمبندی میشوند (2). با توجه به ویژگی عضلات، محرکهای بیرونی و درونی متعددی میتوانند موجب ایجاد سازگاری در عضلات و در نتیجه تغییر نوع تارها شوند (3). از عوامل تأثیرگذار بر عضلات و نوع تارهای آن میتوان به فعالیت بدنی، بهخصوص فعالیتهای نوع استقامتی اشاره کرد که با ایجاد چالشهای متابولیکی و جریانهای کلسیمی موجب سازگاریهای منحصر به فرد در عضلات میشوند (4،5). مطالعات نشان دادهاند عضلاتیکه در درازمدت در معرض فعالیتهای استقامتی قرار میگیرند به سمت تارهای کُند انقباض تمایل داشته و این تغییر در کارکرد، مقاومت درمقابل خستگی، افزایش میوگلوبین، افزایش آنزیمهای هوازی و حتی پتانسیل عمل آنها نیز دیده میشود، همچنین در سطح ساختاری بافت عضله، این تغییرات در افزایش میزان تارهای نوع I نمود پیدا میکند (8-6). تأثیر فعالیتهای بدنی بر تغییرات ساختاری و عملکردی عضلات، ازجمله تغییر میوزین زنجیره سنگین تارها از طریق مسیرهای سیگنالینگ متعددی صورت میگیرد که در این مسیرها فاکتورهای رونویسی متعددی درگیرند (9)، یکی از این فاکتورها، فاکتور رونویسی پروتئین A متصل به عناصر غنی از پورین بتا (Purβ) میباشد (10). مشخص شده است این فاکتور موجب سرکوب بیان MHC نوع I میشود و از این طریق شرایطی را مانند بیتحرکی عضله ایجاد میکند (10،11). معدود مطالعات صورتگرفته نشان میدهد فاکتور Purβ (Purine-rich element-binding protein B)، واسطه سرکوب بیان ژن MHC نوع I بوده که موجب کاهش بیان آن میشود و این عمل را با تعامل بین سایر فاکتورهای رونویسی (Purα، Sp3، عوامل مهم برای تغییر در بیان نوع تارها در پاسخ به بیوزنی) انجام میدهد (10). مشخص شده است در تجدید ساختار سلولی، فعالیت اتصال به DNA پروتئینهای Purβ و میزان پروتئین آنها در پاسخ به شرایط بیوزنی افزایش مییابد، اما در پاسخ به اضافه بار مکانیکی کاهش مییابد (10). سطوح Purβ در زمان نارسایی قلبی افزایش یافته و در تنظیم رونویسی αMHC مشارکت میکنند (10). با بررسی مطالعات انجامشده مشخص گردید هنوز هیچ پژوهشی در مورد تغییرات ژنی و یا پروتئینی این فاکتور رونویسی به فعالیتهای استقامتی صورت نگرفته است. با توجه به نقش فعالیتهای استقامتی بر MHC نوع I، همچنین تأثیر Purβ بر این ایزوفرم، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر فعالیت استقامتی بلندمدت بر بیان ژن Purβ عضلات اسکلتی تند و کند انقباض انجام شد.
روش بررسی
در این مطالعه تجربی، از 20 سر رت صحرایی نر نژاد ویستار (با 5 هفته سن و وزن20±113گرم) تهیهشده از انستیتو پاستور استفاده شد. رتها تا رسیدن به سن بلوغ در شرایط استاندارد (دسترسی آزاد به آب و غذا مخصوص رت، چرخه روشنایی و تاریکی 12:12 ساعت، میانگین دما 3±22 درجه سانتیگراد) نگهداری شدند. در ادامه، بعد از رسیدن میانگین وزن رتها به 24±231 گرم، یک دوره آشناسازی (10 روزه در 5 جلسه) با تمرینات استقامتی (دویدن روی تردمیل) برای آنها در نظر گرفته شد. در پایان جلسات آشناسازی، حیوانات بهطور تصادفی به 2 گروه شاهد و تمرینی (هرکدام 10 سر) تقسیم شدند. از رتهای گروه تمرینی، 3 سر نتوانست پروتکل را به پایان برساند؛ بنابراین همراه با سه سر از رتهای گروه کنترل (به طور تصادفی) از روند پژوهش حذف شدند.
یک برنامه فعالیت استقامتی ویژه رت با استفاده از مطالعات قبلی برای گروه تجربی طراحی شد (12،13) که این پروتکل (شامل 14 هفته، هفتهای 6 روز) بهصورت
دویدن روی تردمیل با سرعت، شیب و زمان قابلبرنامهریزیشده بود. هر جلسه با یک بخش 5 دقیقهای با سرعت 12 متر در دقیقه برای گرمکردن شروع شد. در جلسه اول، بخش اصلی پروتکل 12 دقیقه بود. بهطور هفتگی مدت زمان بخش اصلی پروتکل (در هفته یکم تا سوم هر روز 2 دقیقه) افزایش یافت؛ بهطوریکه در پایان روز بیست و سوم مدت بخش اصلی پروتکل به 50 دقیقه رسید که با احتساب 5 دقیقه گرمکردن و 5 دقیقه سردکردن، مدت زمان کلی، 60 دقیقه در نظر گرفته شد. شدت تمرین با سرعت 20 متر در دقیقه شروع شد، سپس هر هفته 2 متر بر دقیقه به سرعت اضافه گردید؛ بهطوریکه در پایان هفته ششم سرعت به 30 متر در دقیقه رسید. در نهایت، در طی هفتههای هفتم تا دهم بهتدریج 5 درجه شیب (ابتدای هر هفته تقریباً 2/1 درجه شیب) نیز اضافه شد. این پروتکل {60 دقیقه دویدن (شامل 5 دقیقه گرمکردن با سرعت 12 متر در دقیقه، 50 دقیقه دویدن با سرعت 30 متر در دقیقه، با شیب 5 درجه، بهعنوان بخش اصلی پروتکل و در نهایت، 5 دقیقه دویدن با سرعت 9 متر در دقیقه بهعنوان بخش سردکردن)}تا پایان هفته چهاردهم حفظ شد. پروتکل بین ساعات 7-6 بعد ازظهر هر روز اعمال گردید. در نهایت، 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی، رتها با ترکیبی از کتامین (50 میلیگرم بهازای هرکیلوگرم) و زایلازین (5 میلیگرم بهازای هر کیلوگرم) بیهوش شدند؛ بهطوریکه به تحریک اعمالشده پاسخ ندهند. در ضمن، همه نکات اخلاقی نگهداری و کار با حیوانات در طی آزمایش رعایت گردید. در ادامه، عضلات نعلی و EDL آنها تحت شرایط استریل خارج و همه آنها در دمای 80- درجه سانتیگراد نگهداری شدند.
برای استخراج RNA همانند مطالعه قبلی عمل شد (14) و برای رونویسی RNA به cDNA، از کیت شرکت Scientific Thermo Cat # K1621 استفاده گردید. تمام مراحل مطابق دستورالعمل شرکت سازنده انجام گرفت. ترموسایکلر مورد استفاده در این مرحله متعلق به شرکت Eppendorff بود.
قبل از ارزیابی نهایی بیان ژن، طبق دستورالعمل روشPCR Real Time لازم بود میزان کارآیی ژن رفرنس (Housekeeping) و هدف (Purβ) بررسی گردد. میزان کارایی برای این دو ژن در بالاترین میزان خود (یعنی یک) بود. در ادامه برای ارزیابی بیان ژن، از روش Real Time PCR و دستگاه شرکت آپلاید بایوسیستم (Applied Biosystem) استفاده شد. سایبرگرین مسترمیکس (SYBR green master mix) استفادهشده در این مرحله متعلق به شرکت تاکارا#RR820L Cat بود. طبق دستورالعمل کیت و بررسی میزان کارایی ژن رفرنس و هدف، برای یک نمونه 10 میکرولیتری، ترکیبی از مسترمیکس (5 میکرولیتر) پرایمر (1 میکرولیتر)، cDNA (1 میکرولیتر) و آب مقطر (3 میکرولیتر) در نظر گرفته شد و میزان بیان ژن با استفاده از روش نسبی ارزیابی شد. در هر Run (40 سیکلی)، یک نمونه بهعنوان کنترل منفی برای تعیین آلودگی Master Mix در نظر گرفته شد و کنترل داخلی (gapdh)، کنترل مثبت (گروه کنترل) و Purβ همزمان (در یک Run) ارزیابی شد. نمونهها بهصورت دوتایی بررسی شدند. بعد از به دست آوردن CT دوتایی برای هر نمونه، میانگین آنها محاسبه گردید، سپس با استفاده از نرمافزار Excel، طبق فرمول: ctΔΔ2-
میزان بیان ژن Purβ تعیین شد (15).
مشخصات پرایمرهای استفادهشده در جدول آمده است.
ژن رفرنس مطابق تحقیقات انجامشده (16)، ژن gapdh (Glyceraldehyde 3-Phosphate Dehydrogenase) در نظر گرفته شد.
جدول: مشخصات پرایمرهای مورد استفاده در پژوهش
Product size |
NCBI Reference Sequence |
Sequence 5-3 |
|
name |
74 |
NM_017008.4 |
AACCCATCACCATCTTCCAG |
F |
gapdh |
CACGACATACTCAGCACCAG |
R |
100 |
NM_001017503.1 |
GTGAGGAAGTGGATGAGGATTG |
F |
Purβ |
GGACGAGTAGGAAAGGGAAC |
R |
دادههای بهدستآمده از دستگاه Real Time PCR که بهصورت (Cycle threshold) CT (میانگین CT برای هر نمونه) بودند (19-17)، با استفاده از نرمافزار Excel به ctΔΔ تبدیل شدند، سپس با استفاده از فرمول ctΔΔ2-:
اعداد نهایی به دست آمد (20).
دادهها با استفاده از نرمافزارSPSS نسخه 20، آزمون شاپیرو - ویلک (جهت نرمالبودن توزیع دادهها) و آزمون تی (برای تعیین اختلاف میانگینها) تحلیل شدند.
یافتهها
در این مطالعه، در اثر 14 هفته تمرین استقامتی، میزان بیان ژن purβ در عضله تند انقباض (EDL)، بهطور معنیداری کاهش یافت (006/0p=) (نمودار شماره 1)، اما میزان بیان این ژن در عضله کُند انقباض (نعلی)، بهطور معنیداری (0001/0p=) افزایش یافت (نمودار شماره 2).
